وزیر علوم چه کسی باشد؟
می گویند یک نفر از کرمانی ها وقتی نهال می کاشت شعار می داد: نهال امروز ذغال فردا است. حالا شعار وزارت علوم هم شده: کنکوری امروز پناهنده و اقامت بگیر فردا است. یعنی سیستم طوری طراحی شده که وطن پرستی قبل از کنکور را، به وطن فروشی و خداپرستی قبل از ان را به پولپرستی و مذهبی بودن را به مدرک گرایی تبدیل می کند. وزیر علوم باید بتواند این نقطه ضعف ها را به نقطه قوت تبدیل کند. پس در درجه اول خودش دو تابعیتی فیزیکی و عاطفی نباشد! در ثانی به علم و دانش ایرانی اهمیت بدهد. نه اینکه همه متون درسی وزارتخانه، ترجمه فعلی یا قبلی باشد. حتی هنوز مثلث خیام را مثلث پاسکال بداند و گردش زمین فارابی را به گاللیه نسبت دهد و کشف نیروی اتم رابه انشتین و نیوتن و غیره!
وقتی همه متون درسی تعریف و تمجید از دانشمندان دست دوم غربی باشد، بدیهی است که دانشجو بدنبال الگویی بهتر نمی رود. حتی در ارایش و لباس ترجیح می دهد با موهای اشفته انیشتینی به کلاس برود، تا یقه آخوندی و لباس ابن سینا. از نظر سیاسی هم وزارت علوم دو وظیفه بیشتر ندارد: کاری کند که دانشجو عاصی شود، و کاری کند که دانشجو عاصی نشود! از یکطرف به او زور می کند که در سیاست دخالت کند، و از سوی دیگر او را محدود می کند که: در سیاست دخالت نکند. یعنی سیستم یک بام و دو هوا در ان حاکم است. برای همین بود که در ابتدای انقلاب اسلامی، امام خمینی دستور تعطیلی دانشگاهها را داد و نامش را انقلاب فرهنگی گذاشت! ولی لیبرالهایی چون سروش نفوذ کردند و مانع دستیابی به آن شدند. خود سروش ابتدا می گفت: کارگران توطئه کردند و دانشگاهها را درست کردند که: جوان آماده کار وارد بازار کار نشود، تا دستمزد آنها بالاتر برود. اما حالا می گوید بیکاری جوان، مایه فساد و بی فرهنگی است. یعنی دلسوزی می کند برای جوانان بیکار! لذا وزارت علوم علاوه بر اینکه برای ازدواج جوانان پیشقدم شده، بهتر است فکری بحال اشتغال آنها هم بکند و در توطئه: سندیکای کارگران سهیم نباشد. در رشته های علوم انسانی وضع از این بدتر است. کسانی که با ذوق و شوق به علوم انسانی مانند :اقتصاد و مدیریت و روانشناسی و تاریخ و ادبیات رو می اورند، در وحله اول حکم کم هوشی! میگیرند که: اینها چون نتوانستند در پزشکی یا مهندسی قبول شوند،اینجا را انتخاب کردند. و کاری می کنند که دانشجوی الهیات و پزشکی هم، بساز بفروش بشوند. یا دانشجوی مهندسی سر از پزشکی در اورد! یا اینکه حسابداران که وظیفه ارائه خدمت به مدیران دارند، همگی مدیر شوند. دانشجویان رشته های مهندسی بزرگترین حامیان کارگران و حقوق ضعیفان هستند، ولی همینها طوری فارغ التحصیل می شوند که: دشمن کارگر عمل کنند. و در کارخانه ها و مراکز صنعتی دستور اخراج کارگران و محکوم کردن آنها را: در دادگاههای کار میدهند. همه اینها نتیجه ریل گذاری لیبرالها برای دانشگاهها است. اصولا دانشگاه بوجود آمد، تا مساجد و مکاتب قدیمی از بین برود. لذا همه چیز ان برعکس فرهنگ مردم ایران طراحی شد: بجای لباس بلند آخوندی (ردا و عمامه ابن سینایی یا فردوسی) لباس های کوتاه بدون شلوار برای دانش اموزان طراحی کردند، تا کلا از حال و هوای دروس اسلامی و مذهبی خارج شوند. گاهی برضد آن هم برنامه ریزی کردند! بطوریکه علوم نظری دائما در جهت تخریب نظریات اسلامی تدوین می شد. قانون مجازات اسلامی یکی پس از دیگری از متون درسی حذف، و بجای ان قانون ضد آن تدریس می گردید. دیه و قصاص و سنگسار و امثال آن را بقدری مسخره کردند که حتی مجلس شورای اسلامی هم، حاضر شد مخالف ان را تصویب کند و مثلا دیه زن و مرد برابر اعلام شود.
Who is the Minister of Science?
It is said that one of the Kerman’s chanted when he planted the seedlings: "Today"s seedlings are tomorrow"s charcoal." Now it has become the slogan of the Ministry of Science: Mine craft today is a refugee and take up residence tomorrow. That is, the system is designed to turn patriotism before the entrance exam into patriotism and godliness before it into money worship and religiosity into documentarians. The Minister of Science must be able to turn these weaknesses into strengths. So, first of all, it should not be a dual physical and emotional citizenship! Secondly, pay attention to Iranian science and knowledge. Not all ministry textbooks are current or previous translations. Even still consider Khayyam"s triangle as Pascal"s triangle and attribute Farabi"s rotation to Galileo and discover the atomic force to Einstein and Newton and so on! When all the textbooks praise Western second-hand scientists, it is obvious that the student is not looking for a better model. He even prefers to go to class with Einstein"s messy hair, rather than the cleric"s collar and Ibn Sina"s dress. Politically, the Ministry of Science has no more than two tasks: to make the student rebel, and to make the student not rebel! On the one hand, it forces him to interfere in politics, and on the other hand, it restricts him from: not interfering in politics. That is, the system has one roof and two airs. That is why at the beginning of the Islamic Revolution, Imam Khomeini ordered the closure of universities and named it the Cultural Revolution! But liberals like Soroush infiltrated and prevented it. Soroush himself said at the beginning: the workers conspired and set up the universities so that the young people would not enter the labor market ready to work, so that their wages would increase. But now he says young unemployment is a source of corruption and lack of culture. That is, he sympathizes with the unemployed youth! Therefore, the Ministry of Science, in addition to initiating the marriage of young people, it is better to think about their current employment and not to participate in the conspiracy: the workers" union. The situation is worse in the humanities. Those who enthusiastically turn to the humanities, such as economics, management, psychology, history, and literature, are in the first place a sentence of lack of intelligence! They take: because they could not be accepted in medicine or engineering, they chose here. And they make theology and medicine students sell and sell. Or an engineering student majoring in medicine! Or the accountants who have the duty to provide services to managers, all become managers. Engineering students are the biggest supporters of workers and the rights of the poor, but they graduate in such a way that: they act like the enemy of the workers. And in factories and industrial centers order the dismissal of workers and convict them: in labor courts. All of this is the result of liberals railing universities. The university was originally established to destroy old mosques and schools. Therefore, everything was designed contrary to the culture of the Iranian people: instead of the clerical robes (Ibn Sina"i robe and turban or Ferdowsi), they designed short clothes without pants for the students, in order to get out of the atmosphere of Islamic and religious lessons. Sometimes they planned against it! As theoretical sciences were constantly being developed to destroy Islamic theories. The Islamic Penal Code was removed from the textbooks one after another, and instead the law against it was taught. Diyat, qisas, stoning, and the like were ridiculed to such an extent that even the Islamic Consultative Assembly agreed to approve the opposition and, for example, the diyat of men and women be declared equal.
من هو وزیر العلوم؟
یقال أن أحد الکرمانیین هتف عندما زرع الشتلات: "شتلات الیوم فحم الغد". الآن أصبح شعار وزارة العلوم: Minecraft الیوم لاجئ ویقیم غدًا. أی أن النظام مصمم لتحویل الوطنیة قبل امتحان القبول إلى حب الوطن والتقوى قبله إلى عبادة المال والتدین إلى وثائقیة. یجب أن یکون وزیر العلوم قادرًا على تحویل نقاط الضعف هذه إلى نقاط قوة. لذا ، أولاً وقبل کل شیء ، لا ینبغی أن تکون المواطنة الجسدیة والعاطفیة مزدوجة! ثانیًا ، انتبه إلى العلم والمعرفة الإیرانیة. لیست کل کتب الوزارة المدرسیة ترجمات حالیة أو سابقة. حتى أنه یعتبر أن مثلث الخیام هو مثلث باسکال وینسب دوران الفارابی إلى جالیلیو واکتشاف القوة الذریة لأینشتاین ونیوتن وما إلى ذلک! عندما تمدح جمیع الکتب المدرسیة العلماء الغربیین ، فمن الواضح أن الطالب لا یبحث عن نموذج أفضل. حتى أنه یفضل الذهاب إلى الفصل بشعر أینشتاین الفوضوی ، بدلاً من طوق رجل الدین وثوب ابن سینا. من الناحیة السیاسیة ، لیس لدى وزارة العلوم أکثر من مهمتین: جعل الطالب متمردًا ، وجعل الطالب لا یثور! من ناحیة ، یجبره على التدخل فی السیاسة ، ومن ناحیة أخرى ، یمنعه من: عدم التدخل فی السیاسة. أی أن النظام له سقف واحد وهواءان. لهذا السبب فی بدایة الثورة الإسلامیة أمر الإمام الخمینی بإغلاق الجامعات وأطلق علیها اسم الثورة الثقافیة! لکن اللیبرالیین مثل سروش تسللوا ومنعوها. سروش نفسه قال فی البدایة: تآمر العمال وأقاموا الجامعات حتى لا یدخل الشباب سوق العمل جاهزین للعمل ، حتى ترتفع أجورهم. لکنه الآن یقول إن بطالة الشباب مصدر للفساد ونقص الثقافة. أی أنه یتعاطف مع الشباب العاطل! لذلک وزارة العلوم ، بالإضافة إلى المبادرة بالزواج من الشباب ، من الأفضل التفکیر فی عملهم الحالی وعدم المشارکة فی المؤامرة: النقابة العمالیة. الوضع أسوأ فی العلوم الإنسانیة. أولئک الذین یتجهون بحماس إلى العلوم الإنسانیة ، مثل الاقتصاد والإدارة وعلم النفس والتاریخ والأدب ، هم فی المقام الأول جملة نقص فی الذکاء! یأخذون: لأنه لا یمکن قبولهم فی الطب أو الهندسة ، اختاروا هنا. وهم یجعلون طلاب علم اللاهوت والطب یبیعون ویبیعون. أو طالب هندسة متخصص فی الطب! أو المحاسبین الذین علیهم واجب تقدیم الخدمات للمدیرین ، یصبحون جمیعًا مدیرین. طلاب الهندسة هم أکبر الداعمین للعمال وحقوق الفقراء ، لکنهم یتخرجون بطریقة تجعلهم یتصرفون کعدو العمال. وفی المصانع والمراکز الصناعیة یأمر بفصل العمال وإدانتهم: فی محاکم العمل. کل هذا هو نتیجة دراست اللیبرالیین للجامعات. تأسست الجامعة فی الأصل لتدمیر المساجد والمدارس القدیمة. لذلک تم تصمیم کل شیء مخالفًا لثقافة الشعب الإیرانی: فبدلاً من الجلباب الکتابی (رداء ابن سیناء وعمامة أو فردوسی) ، قاموا بتصمیم ملابس قصیرة بدون بنطلون للطلاب ، من أجل الخروج من أجواء دروس إسلامیة ودینیة. فی بعض الأحیان خططوا ضدها! حیث تم تطویر العلوم النظریة باستمرار لتدمیر النظریات الإسلامیة. تمت إزالة قانون العقوبات الإسلامی من الکتب المدرسیة الواحدة تلو الأخرى ، وبدلاً من ذلک تم تدریس القانون ضده. سخرت الدیات والقصاص والرجم وما فی حکمها إلى درجة أن مجلس الشورى الإسلامی وافق على الموافقة على المعارضة ، وعلى سبیل المثال تساوی دیات الرجال والنساء.
Kdo je ministr v?dy?
?íká se, ?e jeden z Kermanis? p?i výsadb? sazenic skandoval: „Dnešní sazenice jsou zít?ejším d?ev?ným uhlím“. Nyní se stalo sloganem ministerstva v?dy: Minecraft dnes je uprchlík a zítra se usadí. To znamená, ?e systém je navr?en tak, aby p?em?nil vlastenectví p?ed p?ijímací zkouškou na vlastenectví a zbo?nost p?ed ním na uctívání pen?z a religiozitu na dokumentarismus. Ministr v?dy musí být schopen tyto slabé stránky prom?nit v silné stránky. P?edn? by tedy nem?lo jít o dvojí fyzické a emocionální ob?anství! Za druhé, v?nujte pozornost íránské v?d? a znalostem. Ne všechny u?ebnice ministerstva jsou aktuální nebo p?edchozí p?eklady. Dokonce pova?uje Khayyam?v trojúhelník za Pascal?v trojúhelník a Farabiho rotaci p?isuzuje Galileovi a objev atomové síly Einsteinovi a Newtonovi a tak dále! Kdy? všechny u?ebnice chválí západní v?dce z druhé ruky, je z?ejmé, ?e student nehledá lepší model. Dokonce rad?ji chodí do t?ídy s Einsteinovými rozcuchanými vlasy, ne? s klerikovým límcem a šaty Ibn Siny. Politicky nemá ministerstvo v?dy více ne? dva úkoly: p?im?t studentského rebela a p?im?t studenta, aby se nevzbou?il! Jednak ho to nutí zasahovat do politiky, jednak ho omezuje v: nezasahovat do politiky. To znamená, ?e systém má jednu st?echu a dva v?try. Proto na za?átku islámské revoluce na?ídil imám Chomejní zav?ít univerzity a nazval ji kulturní revolucí! Liberálové jako Soroush ale infiltrovali a zabránili tomu. Sám Soroush na za?átku ?ekl: d?lníci se spikli a zalo?ili univerzity, aby mladí lidé nevstupovali na trh práce p?ipraveni pracovat, aby se jejich mzdy zvýšily. Nyní ale ?íká, ?e mladá nezam?stnanost je zdrojem korupce a nedostatku kultury. To znamená, ?e sympatizuje s nezam?stnanou mláde?í! Proto ministerstvo v?dy, krom? iniciativy uzav?ít man?elství s mladými lidmi, je lepší myslet na jejich sou?asné zam?stnání a neú?astnit se spiknutí: svazu pracujících. Horší situace je v humanitních oborech. Ti, kte?í se s nadšením obracejí k humanitním v?dám, jako je ekonomie, management, psychologie, historie a literatura, jsou na prvním míst? v?tou o nedostatku inteligence! Berou: proto?e nemohli být p?ijati v medicín? nebo strojírenství, vybrali si zde. A nutí studenty teologie a medicíny prodávat a prodávat. Nebo student in?enýrství, obor léka?ství! Nebo ú?etní, kte?í mají povinnost poskytovat slu?by mana?er?m, se všichni stávají mana?ery. Studenti in?enýrství jsou nejv?tšími zastánci d?lník? a práv chudých, ale maturují tak, ?e: chovají se jako nep?átelé d?lník?. A v továrnách a pr?myslových centrech na?izují propoušt?ní pracovník? a usv?d?ují je: na pracovních soudech. To vše je výsledkem liberál?, kte?í zábradlí univerzit. Univerzita byla p?vodn? zalo?ena za ú?elem ni?ení starých mešit a škol. Proto bylo vše navr?eno v rozporu s kulturou íránského lidu: místo duchovních rób (roucho Ibn Sina"i a turban nebo Ferdowsi) navrhli student?m krátké oble?ení bez kalhot, aby se dostali z atmosféry Lekce islámu a nábo?enství. N?kdy to plánovali proti! Jak se neustále vyvíjely teoretické v?dy s cílem ni?it islámské teorie. Islámský trestní zákoník byl z u?ebnic jeden po druhém odstra?ován a místo toho byl u?en zákon proti n?mu. Diyat, qisas, ukamenování a podobn? byly zesm?š?ovány do takové míry, ?e dokonce islámské poradní shromá?d?ní souhlasilo se schválením opozice a nap?íklad diyat mu?? a ?en byl prohlášen za rovnocenný.